عشق همواره تشنه ی اخلاص است. 

نیمه روشنفکران بی درد و دل خرده می گیرند که قربانی چرا؟ خدا  

چراخون را دوست بدارد؟ شگفتا ! شگفتا ! چرا نمی فهمند؟ این او 

 نیست که خون می طلبد ، قربانی می خواهد، این عاشق است  

که بدان سخت نیازمند است. می خواهد به او ، نه ، به خودش‌ ، 

به دلش ،ایمانش ، نشان دهدکه :من اسماعیلم را نیز قربانی تو  

می کنم! نشان دهد که من در دوست داشتن ،در ایمانم مطلقم! 

مطلق ! 

آری قربانی !عشق تشنه می شود، خون بایدش داد.سرد می شود، 

آتشش باید زد. گرسنه می شود، قربانی بایدش کرد. عشق با قربانی، 

با خون ، نیرو می گیرد ، زلال می شود، رشد می کند،پاک و بی لک  

می شود،گرم و نورانی می شود..... از هر چه جز خود زدوده می گردد، 

مجرد ، بی غشی ، صافی ، ناب ! 

و اکنون عید قربان است...! 

 

                                دکتر علی شریعتی